ابعاد مختلف خردمندی با افزایش سن هم افزایش و هم کاهش مییابند. در حالی که کلیشههای منفی زیادی درباره پیری وجود دارد، یکی از معدود کلیشههای مثبت پیری این است که انسانها با گذشت زمان خردمندتر میشوند. رسانههای محبوب معمولاً افراد مسن را به عنوان دانایانی نشان میدهند که با استفاده از تجربههای فراوان خود میتوانند مسائل را با سهولت و عقلانیت بیشتری حل کنند. فرهنگهای شرقی بیشتر احتمال دارد که افراد مسن را به عنوان منبعی ارزشمند از اطلاعات، تجربیات و بلوغ عاطفی ارج نهند. حتی در دیگر گونهها نیز، مسنترها به دلیل تجربیاتشان به شدت مورد اعتماد هستند. نهنگهای قاتل مسن، به ویژه مادههای پس از دوره تولید مثل، نقش رهبری مهمی در گروههای خود ایفا میکنند.
اما ادبیات علمی درباره تغییرات خردمندی در طول عمر چه میگوید؟ آیا واقعاً همه ما میتوانیم به همان اندازه که موهای خاکستری میشویم، خردمندتر شویم؟ یا تصویر پیچیدهتر است و خردمندی کسبشده به عواملی مانند هوش عاطفی، فرهنگ یا توانایی شناختی بستگی دارد؟
تعریف خردمندی
مطالعه تجربی تغییرات خردمندی در طول عمر نیازمند تعریف دقیق و مشخصی از خردمندی است. همانطور که میتوانید تصور کنید، نظریههای زیادی برای تعریف آن وجود داشته که برخی از آنها تاریخچه طولانی دارند. ارسطو خردمندی را به عنوان فضیلتی میدید که شامل شخصیت اخلاقی و تصمیمگیریهای اخلاقی بر اساس تجربه و استدلال است.
در بررسی نظریههای معاصرتر درباره خردمندی، نظریه تعادل استرنبرگ میگوید که خردمندی توانایی تعادل منافع شخصی، بین فردی و فرا فردی برای دستیابی به خیر عمومی است. این میتواند شامل استفاده از حل مسئله، تفکر انتقادی و خلاقیت و تعادل دیدگاههای مختلف باشد.
بیشتر بخوانید: نشانههای خرد و بلوغ : 9 تجربهای که شما را خردمندتر و باهوشتر میکند
در مقابل، پارادایم خردمندی برلین از بالتس و استودینگر، خردمندی را به عنوان تجمع دانش عملی و واقعی، همچنین قدردانی از نسبیت و زمینهمندی در زندگی و تمایل به پذیرش عدم قطعیت و ناپایداری زندگی میبیند.
نظریههای دیگر بر جنبههای عاطفی و بین فردی خردمندی تأکید میکنند، به ویژه توانایی شناسایی و مدیریت عواطف خود، ارتباط با دیگران با دلسوزی و همدلی و توانایی دیدن یک موقعیت از چندین دیدگاه.
همه این رویکردها در مفهومسازی و اندازهگیری تغییرات سنی خردمندی در طول عمر ارزشمند هستند. از تحقیقات تجربی، ما تصویر واضحتری از این که چه جنبههایی از خردمندی با افزایش سن بهبود مییابند، ثابت میمانند یا کاهش مییابند، داریم.
چگونه خردمندی با افزایش سن تغییر میکند؟
با توجه به روشهای مختلفی که خردمندی میتواند تعریف شود، تصویر پیچیدهتر و ظریفتری ظاهر میشود وقتی که به چگونگی تغییر خردمندی با افزایش سن فکر میکنیم. عناصری وجود دارند که افزایش مییابند، ثابت میمانند و کاهش مییابند، و همچنین عوامل زمینهای مرتبطی که مسیر خردمندی را در طول زندگی ما تحت تأثیر قرار میدهند.
بر اساس تحقیقات طولی و مقطعی، جنبههایی از خردمندی که بهبود مییابند شامل تجربه زندگی، توانایی خوداندیشی بر این تجربیات، تنظیم عواطف، همدلی و دیدگاهگیری هستند. این نشان میدهد که با افزایش سن، معمولاً در مدیریت عواطف مختلف و یادگیری از تجربهها بهتر میشویم، در حالی که همزمان مهربانتر و نسبت به تجربیات دیگران آگاهتر میشویم.
در مورد جنبههایی از خردمندی که ممکن است به اندازه قبل نیرومند نباشند، زمانی که نیاز به پردازش سریع اطلاعات وجود دارد(به عنوان مثال، در حل مسائل جدید و پیچیده) افراد مسن عملکرد کمتری دارند. با این حال، بسیاری از افراد مسن ممکن است با استفاده از دیگر نقاط قوت، مانند اتکا به تجربه قبلی با مسائل مشابه، این کاهش را جبران کنند.
فرهنگ یک عامل زمینهای مهم در مسیر خردمندی در طول عمر است. فرهنگ به ما میآموزد که چه نوع خردمندی ارزشمند است و چگونه به دست میآید. به عنوان مثال، فرهنگها ممکن است در میزان ارزشگذاری برای انواع خردمندی فردگرایانه (مانند حل مسئله، دانش واقعی) در مقابل جمعگرایانه (مانند دلسوزی، دیدگاهگیری) متفاوت باشند. آنها ممکن است رویههای فرهنگی مختلفی برای توسعه خردمندی ترویج دهند، مانند معنویت، مدیتیشن، تجربه زندگی، گفتگو با افراد مسن.
با توجه به راههای بیشماری که خردمندی، با تعاریف مختلف، با افزایش سن رشد و تعمیق مییابد، این سوال پیش میآید که چرا افراد مسن همچنان یک منبع اجتماعی و فرهنگی نادیده گرفتهشده، اغلب به حاشیه راندهشده و بهطور مکرر فراموششده باقی میمانند، به ویژه در جوامع غربی. شاید اگر از آنها بپرسیم چرا ؟ بتوانند خردی را با ما در میان بگذارند.