چه یک سکته، سقوط بد، سرطان پستان یا یک بیماری پوستی غیرقابل درمان نادر باشد؛ وقتی پدر یا مادر بیمار میشوند زندگی شما بلافاصله تغییر میکند. پس از مواجه شدن با بیماری والدین شما مجبور میشوید به روشی بزرگ شوید که هرگز تصور نمیکردید. ناگهان خودتان را روی یک غلتک کوچک احساسی میبینید که یک ثانیه احساس عصبانیت میکنید، سپس استرس بیش از حد را تجربه کرده و دقایقی بعد بسیار ناراحت میشوید.
همهی این واکنش ها غریزی و طبیعی است. برخورد با والدین بیمار کار دشواری است و مهم نیست که افراد به شما چه میگویند یا در این مقاله به شما چه توصیههایی میشود، انجام آنها در هرصورت کار بسیار مشکلی است.
اگر به تازگی متوجه شدیدهاید که مادر یا پدر شما دچار بحران پزشکی شدهاند، این آسان نیست اما چگونه می توانیم با بیماری والدین خود کنار بیایم؟
تحقیق کنید
پس از اینکه بیماری والدین شما تشخیص داده شد، تحقیقات را شروع کنید. درباره بیماری آنها تحقیق کنید و هر آنچه در این زمینه میتوانید پیدا کنید. درباره متخصصان جستوجو کنید و از آنها درباره بیماری سوالاتی بپرسید تا دانستههایتان بیشتر شود. اگرچه ممکن است کنترل کردن این وضعیت سخت باشد، اما به همان اندازه که تحمل دارید در مورد بیماری اطلاعات کسب کنید.
درک اصطلاحات پزشکی ممکن است پیچیده باشد، بنابراین اگر در قرار ملاقات والدین بیمار خود با پزشک شرکت میکنید، یادداشت بردارید. اگر چیزی از گفتهها را نمیفهمید صحبت کنید و بپرسید. اکثر مردم یک دوست یا عضو خانواده دارند که پزشک یا پرستار است. تماس بگیرید و درباره بیماری والدین خود مشورت بخواهید. آنها ممکن است منابع خوبی برای یافتن یک پزشک مناسب باشند.
یک گروه پشتیبانی ایجاد کنید
شاید فکر کنید که به تنهایی میتوانید از پس این شرایط بر بیاید. این نوع شرایط دشوار است و شما برای گذر از آن به یک گروه نیاز دارید که شما را حمایت کنند. چه خواهر و برادرتان و یا بهترین دوستتان، به دنبال یک تیم A از افراد بگردید تا در صورت نا آرامی به آنها مراجعه کنید. اگر واقعا کسی را ندارید که به او مراجعه کنید، با دکتر خود قرار بگذارید و آنچه را که اتفاق میافتد توضیح دهید. از آنها بخواهید که یک گروه پشتیبانی را برای افراد در موقعیت شما پیشنهاد دهند.
همچنین یک تیم B تشکیل دهید. اگر میخواهید مسائل را بین خودتان و خواهر و برادرانتان خصوصی نگهدارید، خواهر و برادر والدین شما این حق را دارند که بدانند به آنها چه میگذرد. این افراد را به عنوان یک گروه پشتیبانی بیرونی بشناسید. از آنها بخواهید به حریم خصوصی شما احترام بگذارند، اما با ارسال متنهای گروهی آنها را در جریان بگذارید. اگر برای پشتیبانی عاطفی با آنها احساس راحتی نمیکنید، به آنها برای کمک در کارهای روزانه خود، تکیه کنید. از آنها بخواهید وقتی در بیمارستان هستید به حیوان خانگی شما غذا بدهند. از آنها بخواهید به فروشگاه مواد غذایی رفته و غذای مفید برای والدین شما بخرند. با دادن وظایفی که خودتا انرژی لازم برای انجام آن را ندارید به آنها احساس مفید بودن بدهید.
به خودتان اجازه غمگین بودن بدهید
اعم از اینکه والدین شما با یک بیماری تهدید کننده زندگی روبهرو شده باشد یا نه، با شروع بیماری زندگی شما تغییر میکند. آنها ممکن است هرگز دوباره همان شخص نباشند و این بدان معناست که رابطه شما با آنها هرگز یکسان نخواهد بود. کمی وقت بگذارید تا برای غم از دست دادن پدر یا مادر سالم خود ناراحت شوید. اشکالی ندارد اگر هنگام نگاه کردن به آلبوم عکسهای قدیمی خانواده گریه کنید. برای بستن آن فصل از زندگی خود و رفتن به فصل بعدی، هر کاری که باید انجام دهید.
بگذارید همه چیز تا حدی پیش برود
اگر به طور معمول هر سه شنبه منزل خود را تمیز میکنید اما در سهشنبه گذشته که برای جلسات شیمی درمانی مادر خود در بیمارستان بودید، نتوانستید این کار را انجام دهید، اشکالی ندارد. در حال حاضر هیچ مشکلی نیست اگر چیزی را رها کنید. مانند شستن لباسها، خرید مواد غذایی یا روال تمیز کردن منزلتان. اگر شغل شما به شما اجازه میدهد حجم کاری خود را کاهش دهید تا بتوانید زمانی را برای پردازش شرایط و کمک به والدین بیمار خود در حد توانایی خود داشته باشید. وقتی مردم از شما میپرسند که آیا به کمک نیاز دارید، صادقانه احساس نیازتان را به آنها بگویید. بگویید که در پیشبرد کارهای روزمره مشکل دارید. یک دوست خوب پیشنهاد میکند که لباسهای کثیف شما را برای شست و شو و جمع کردن بیاورد یا آشپزخانه شما را با مواد مغذی سوپرمارکت کمی پر کند.
با این حال، در حالت افسردگی و نا امیدی قرار نگیرید، جایی که همه چیز را به حال خود رها میکنید. اگر نمیتوانید هر روز صبح از رختخواب بلند شوید تا در کنار خانواده خود باشید که بیشترین نیاز را به شما دارند، با یک درمانگر قرار ملاقات بگذارید. افسردگی بی حرکت است. اگر فکر میکنید نبرد مادر یا پدر شما با بیماری، شما را از حد مجاز خارج کرده، از یک متخصص کمک بگیرید.
بدانید که استرس داشتن نرمال است
به خودتان فشار نیاورید تا طوری رفتار کنید که انگار همه چیز نرمال است. زندگی پر از پستی و بلندی است. داشتن یک پدر یا مادر مریض قسمت پستی زندگی است. بنابراین داشتن استرس کاملا طبیعی است. اگر در خواب و غذا خوردن مشکل دارید یا اگر با یک سرما خوردگی ساده به شدت ضعیف میشوید، مطمئن شوید که بدنتان میتواند از پس مشکل استرس بر بیاید. به پیاده روی بروید یا یک چیز برای کمک به خوابتان بخورید. کمی به خودتان بیشتر برسید، هیچ اشکالی ندارد اگر در این شرایط سخت و استرس زیاد، کمی خودتان را نازپرورده کنید.
بیشتر بخوانید: نگرانیها موقتی هستند، مانند ابرهای آسمان
به دنبال یک منبع راحتی باشید
شما نمیتوانید 24 ساعت، هفت روز در هفته در کنار پدر و مادر خود باشید. بنابراین هر روز زمانی را برای خودتان اختصاص دهید و به دنبال یک مکان آرامش برای خود باشید. این مکان میتواند یک جای مذهبی، کلاس یوگا و یا نیکمت یک پارک باشد. فقط کمی وقت بگذارید تا دور شوید و کاری انجام دهید که ذهن شما از وضعیت استرس زای فعلی رها شود.
بدانید که شما تنها نیستید
تقریبا همه روی زمین مجبورند در یک مرحله از زندگی با بیماری والدین خود کنار بیایند.بنابراین بدانید که شما تنها نیستید. چه مادر شما در سن 20 سالگی به آلزایمر مبتلا شود و چه پدر شما در سن 48 سالگی به سرطان ریه مبتلا شود، این وضعیت اصلا آسان نیست، اما برای هرکسی ممکن است اتفاق بیوفتد. شما تنها نیستید.
برای واقعیتهای سخت برنامه ریزی کنید
هرچقدر که این کار مشکل باشد، شما باید برای واقعیتهای سخت برنامه ریزی کنید. آیا والدین شما نیاز به زندگی در یک مرکز با کادر و پرستارانی ماهر دارند؟ اگر هزینههای مراقبت به عهده شماست چگونه آن را پرداخت خواهید کرد؟ آیا سرانجام بیماری آنها مرگ است؟ آیا وصیتنامه آنها به روز است؟ اینها سوالات بسیار سختی هستند که باید از خود بپرسید و برای آنها آماده شوید. لازم نیست روز اتفاق افتادنشان را بدانید! اما در برخی از زمانها باید با واقعیت رو به رو شوید. با تیم A خود بحث صریحی داشته باشید و یک برنامه برای مقابله با هر اتفاقی که ممکن است بیوفتد، ارائه دهید.