با هر کسی که در زندگی ملاقات کرده باشید متوجه شدهاید که میخواهد فرصتهای نامحدود، روابط بهتر، یک بدن سالم، یک قلب بخشنده، یک ذهن تیز، مهارتهای شگفت انگیز و امنیت اقتصادی را داشته باشد. اگر همه این چیزها را میخواهیم، چرا نمیتوانیم آنها را عملی کنیم؟
دلیل عدم دسترسی بسیاری از ما به این خواستهها، این است که ما معمولا از یک صدای درونی منتقد پیروی میکنیم که تمایل دارد منفی و قانع کننده باشد.
صدای درونی ما در تلاش است تا ما را متقاعد کند که ما به اندازه کافی باهوش، قوی و خوب نیستیم تا آنچه را که میخواهیم انجام دهیم. این دشمن نامرئی، ما را از ادامه زندگی مورد نظرمان منع میکند و منجر به اضطراب، افسردگی و افزایش سطح استرس میشود.
اگر میخواهیم به پتانسیلهای خود برسیم و سلامت روانی خود را بهبود بخشیم، باید کنترل این صدای درونی را به دست بگیریم و یاد بگیریم که چگونه آن را به یک نیروی مثبت تبدیل کنیم.
برای تبدیل این نیروی منفی به یک نیروی الهام بخش و مثبت، مهم است که در ابتدا بیشتر درباره این گفتوگوی منفی بیاموزیم. بیایید با ۴ نوع مختلف گفتگوی منفی شروع کنیم.
انواع گفتوگوی منفی
مطالعات نشان می دهد که چهار نوع اصلی گفتگوی منفی وجود دارد که در ادامه به بررسی آن ها می پردازیم:
- فیلتر کردن
- شخصی سازی
- فاجعه بار
- قطبی
فیلتر کردن
شما جنبه منفی هر موقعیت را بزرگتر میکنید. برای مثال، این هفته ۳۰۰ هزار تومان به دست آوردهاید. شما این موضوع را نادیده میگیرید و تمرکز خود را روی این میگذارید که در این ماه ۲ میلیون تومان از دست دادهاید.
شخصی سازی
همیشه خود را مقصر همه چیز میدانید. برای مثال، مطلع می شوید که تمرین فوتبال شما لغو شده است، و فرض می کنید که این تمرین لغو شده است زیرا هیچ کس نمیخواهد نزدیک شما باشد.
فاجعه بار
شما همیشه انتظار بدترینها را دارید. برای مثال، هنگام صبح مشاهده میکنید که لاستیک ماشین شما صاف است پس فرض میکنید که بقیه روز شما نیز وحشتناک خواهد بود.
قطبی
یا همه چیز را عالی یا وحشتناک می بینید. به عنوان مثال، شما به هر دلیلی از فرزند خود عصبانی میشوید کنترل رفتار خود را از دست می دهید، سپس فکر میکنید که شما یک پدر یا مادر وحشتناک هستید.
دفعه بعد که این گفت و گوی درونی منفی را داشتید، از خود بپرسید:
آیا من قسمتهای مثبت این موضوع را نادیده گرفتهام؟ (فیلتر کردن)
آیا برای موضوعی که هیچ کنترلی بر انجام شدن یا نشدن آن ندارم خودم را سرزنش میکنم؟ (شخصی سازی)
آیا من انتظار بدترین اتفاق ممکن را دارم؟ (فاجعه بار)
آیا من همه چیز را سیاه و سفید میبینم؟ (قطبی)
اگر به هر یک از این سوالات پاسخ مثبت دادید، قدمی به عقب بردارید و در نظر بگیرید که چه کاری می توانید انجام بدهید تا فکر خود را از نگرش منفی به مثبت تبدیل کنید.
این مهم است که این افکار را قبل از اینکه به باورهای شما تبدیل شوند، کنترل کنید. یک باور چیزی است که شما به آن اطمینان دارید. هرچه زودتر به این افکار منفی بپردازید، زودتر می توانید زندگی و شغل خود را به جلو سوق دهید.
۳ راه برای پایان دادن به افکار منفی
واضح است که گفت و گوهای منفی درونی مانع پیشرفت شما میشوند و مانع از آن میشود طوری زندگی کنید که لیاقت آن را دارید. در اینجا سه روش وجود دارد که میتوانید روزانه از آنها برای غلبه بر این عادات ذاتی استفاده کنید.
۱- به صدای درون خود پاسخ دهید
در مقاله اخیر HBR ، اریکا آریل فاکس اظهار داشت که سخت ترین گفتگوهایی که هر یک از ما می توانیم داشته باشیم همان مواردی است که با خودمان داریم.
او داستانی را درباره دومینیک، یک مدیر اجرایی با عملکرد بالا و دارای اعتماد به نفس عالی، اما صدای درونی منتقد ذکر میکند. دومینیک توجه و احترام همه را دریافت میکند، به غیر از خودش.
دومینیک مشکل جدی با صحبت کردن برای مخاطبانش دارد. او صدای درونی در سر دارد و می گوید: چرا آنها باید به تو گوش بدهند؟ من کلاهبردار هستم من نمی توانم این کار را انجام دهم.
اگر دومینیک نتواند بیاموزد که چگونه صدای درونی خود را به یک صدای مثبت تبدیل کند، روی عملکرد او تاثیر منفی میگذارد.
واضح است که دومینیک تمام توانایی های مثبت خود را فیلتر کرده و وضعیت را قطبی می کند. او چیزهای خوبی برای ارائه دارد و کلاهبردار نیست. بنابراین، نویسنده یک توصیف عظیم را به او می دهد:
صدای درونی خود را نادیده نگیرید، به آن پاسخ دهید.
بسیاری از مدیران از گفتگوهای سخت با دیگران خودداری نمیکنند بلکه از گفتگوهای دشوار با خود جلوگیری میکنند.
او به مردم توصیه میکند که از گفتگوی منفی خود چشم پوشی نکنند، بلکه به آن پاسخ دهند. اگر صدای درونی شما می گوید، “من پدر یا مادر خوبی نیستم،” می توانید با آنها پاسخ دهید، “من پدر یا مادر کاملی نیستم، و این اشکالی ندارد.” این باعث می شود در ابتدا احساس ناخوشایندی داشته باشید، اما با گذشت زمان راحتتر میشوید.
به جای نادیده گرفتن گفتگوی منفی خود، سعی کنید یاد بگیرید با مهربانی به آن پاسخ دهید. هر روز، مثبت صحبت کردن را تمرین کنید. اجازه ندهید که نگرش منفی، انگیزه شما را از زایل کند و پتانسیلهای شما را از بین ببرد.
۲- با خودتان مهربان باشید
به خودتان چیزی را نگویید که به بهترین دوست خود نخواهید گفت. ما اغلب چیزهایی را به خودمان میگوییم که بی ادعا، بیاساس و غیر واقعی هستند.
هنگامی که ارتقا پیدا نکردید، با خودتان مهربان باشید. هنگامی که فراموش میکنید لباسهایتان را از خشک کن بردارید، با خودتان مهربان باشید. همهی ما اشتباه می کنیم، همه ناقص هستیم، همهی ما روزهای بد داریم اما این باعث نمیشود که ما آدمهای بدی باشیم.
هنگامی که جان گوردون ۲۹ ساله بود، با طلاق روبرو شد. همسرش از منفی بودن او خسته شده بود. او تصمیم به تغییر گرفت. او یک ذهنیت مثبت ایجاد کرد و افکار منفی را در کلمات مثبت غرق کرد.
این رویکرد، ازدواج او را نجات داد و زندگی او را تغییر داد. او خوانندگان خود را ترغیب میکند تا نسبت به خود مهربان و مثبت باشند. گوردون میداند مثبت بودن تضمین نمیکند که شما موفق خواهید شد، اما او میداند که منفی بودن تضمین کننده شکست شما و نابودی روابط شما خواهد بود.
اگر دوستانتان یک برنامه شام را لغو کردند، فرض نکنید که هیچ کس نمیخواهد در کنار شما باشد. شخصی سازی رویدادها را متوقف کنید. دوستان شما به دلیل مشغله، شام برنامه ریزی شده شما را لغو کردند و این هیچ ارتباطی با شما ندارد.
همیشه انتخاب کنید که با خودتان مهربان باشید. اگر نسبت به خود مهربانی ندارید، خود را با افرادی مثبت و مهربان محاصره کنید که مایل به حمایت از شما هستند و با شروع افکار منفی بازخورد مهربانی فوری را برای شما ارائه می دهند. تحقیقات گسترده نشان می دهد که افراد مثبت خود را با دوستان مثبت محاصره می کنند که الهام بخش آنها هستند تا مثبت باشند.
۳- دست از تلاش برای کامل بودن بردارید
اگر هدف شما کامل باشد، شکست خواهید خورد. انتظار کمال را نداشته باشید. هیچ کس کامل نیست. نقص را در آغوش بگیرید. نکته اصلی یک طرز فکر مثبت پیشرفت است نه کمال. اگر انتظار کمال دارید، به شما اجازه میدهد تا نگرش منفی را به ذهن خود بازگردانید.
شما به عنوان یک کمال گرا ، تلاش میکنید همه را راضی نگه دارید، و این یک هدف غیر واقعی است. هر وقت با کسی مشاجره می کنید، بارها و بارها مکالمات را در سر خود بازنویسی میکنید. این گفتگوها ماهیتی منفی دارند. اگر میخواهید جلوی این گفتگوی منفی را بگیرید، کمال گرایی منفی را کنار بگذارید و دست از تلاش کردن برای کامل به نظر رسیدن بردارید.
اکثر کمال گرایان همیشه خود را با افراد دیگر مقایسه می کنند. این عادت یک دعوت رسمی برای گفتگوی منفی شماست. خود را با کسی مقایسه نکنید. شما همیشه دیگرانی را پیدا خواهید کرد که از شما بهتر باشند. درعوض، توجه داشته باشید که از چیزهای بزرگی که دارید سپاسگزار باشید.
آنتوان دو سنت اگزوپری در کتاب پرفروش خود ادیسه Airman می نویسد:
کمال حاصل می شود، نه وقتی که چیز دیگری برای افزودن وجود نداشته باشد، بلکه وقتی چیزی برای از بین بردن وجود ندارد.
از آنچه در اختیار دارید راضی باشید و از مقایسه خود با دیگران نگران نباشید. همیشه شکرگزار باشید. به چیزهایی فکر کنید که برای داشتنشان شکرگزار هستید.
سخن آخر
دفعه بعد که افکار منفی به سراغ شما آمد، صدای درونی خود را نادیده نگیرید. با مهربانی به آن پاسخ دهید و از لزوم کامل بودن خودداری کنید.