اختلال دوقطبی چیست؟ اختلال دوقطبی یا بایپولار، یک بیماری روانی است. بیماری روانی مجموعهای از اختلالات است که شامل تغییر تفکر و یا خلق و خوی فرد میشود. در این مقاله با چرا همراه باشید تا با علائم و علل این بیماری بیشتر آشنا شوید.
واژهی دوقطبی یعنی دو انتها. این دو انتها افسردگی و شیدایی هستند. هرچند گونههای زیادی از اختلال دوقطبی داریم، گونه ۱ بالاها و پایینهای شدیدی دارد. درحالی که گونه ۲ شامل دورههای کوتاه و با شدت کمتر شیدایی است و با دورههای طولانی افسردگی اجین شدهاست. برای بعضیها که بین حالتهای احساسی بالا و پایین میشوند، پیدا کردن تعادل لازم برای زندگی سالم غیر ممکن به نظر میرسد.
در گونه اول بالاهای شدید دورههای جنون یا شیدایی نام دارند، و باعث میشوند حال فرد بین زودرنج و شکست ناپذیر در نوسان باشد. اما این دورههای شیدایی از احساس سرخوشی عادی فراتر میروند، و فرد را دچار علائم مشکلزایی مانند افکار مسابقهای، بیخوابی، تند صحبت کردن، افعال ناگهانی، و رفتارهای پرخطر کنند. بدون درمان این بازهها بیشتر، و شدیدتر اتفاق میافتند، و زمان بیشتری طول میکشد تا فروکش کنند.
مقالههای مرتبط
دوره افسردگی اختلال دوقطبی به صورتهای مختلفی بروز میکند:
- احساس خمودگی
- کم رنگ شدن علاقه به سرگرمیهای پیشین
- تغییر ذائقه
- احساس بیفایده بودن یا احساس گناه شدید
- پرخوابی یا کمخوابی بیش از حد
- خستگیناپذیر بودن یا احساس خستگی دائمی
- افکار مدام خودکشی
در سراسر دنیا، یک تا سه درصد بزرگسالان محدوده وسیعی از علائم را تجربه میکنند که نشان دهنده اختلال دوقطبی است. بیشتر آنها افراد کاری و اعضای فعال جامعه هستند و زندگی، انتخابها و روابط آنها با اختلال دوقطبی محدود نشده است. با این وجود، برای بسیاری عواقب آن جدی است. بیماری میتواند عملکرد تحصیلی و کاری فرد، روابط او، امنیت اقتصادی، و همچنین امنیت خود او را به خطر بیاندازد.
عامل اختلال دوقطبی چیست؟
محققان بر این باورند که سیمکشی پیچیده مغز نقش عمده را بازی میکند. به لطف تلاش دائمی مغز با از بین بردن اتصالات عصبی خراب یا بیاستفاده، مغز سالم اتصالات قدرتمند میان سلولهای عصبی را حفظ میکند. این کار بسیار مهم است؛ زیرا مسیرهای عصبی ما مانند نقشهای برای همه کارهای ما هستند. با استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیسی(MRI), محققان دریافتهاند که در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی توانایی ترمیم مغز مختل شده است. این یعنی سلولهای عصبی آنها بلااستفاده میمانند و شبکهای غیرقابل مسیریابی را تشکیل میدهند.
افراد مبتلا به اختلال دوقطبی به این دلیل که تنها از سیگنالهای سردرگم به عنوان راهنما استفاده میکنند رفتار و افکار غیرمعمولی بروز میدهند. همچنین علائم مشکلات روانی، مانند رفتار و صحبت پراکنده، افکار وهم انگیز، پارانویا، و توهم نیز میتوانند در مراحل شدید اختلال دوقطبی بروز کنند. این به دلیل فراوانی یک انتقال دهنده عصبی به نام دوپامین است.
اما با وجود دانستن این مسائل، نمیتوان اختلال دوقطبی را تنها به یک عامل نسبت داد. در واقعیت، این مسئلهای پیچیده است. برای مثال، آمیگدال مغز در تفکر، حافظه بلند مدت، و تحلیلهای احساسی دخیل است. در این بخش مغز، عوامل مختلف از ژنتیک گرفته تا آسیبهای اجتماعی ممکن است باعث بروز اختلال و به وجود آمدن علائم اختلال دوقطبی شوند.
این شرایط در خانوادههای مبتلایان به وفور دیده میشود. پس میدانیم که وراثت نقش عمدهای بازی میکند. اما این به آن معنی نیست که یک ژن خاص به بیماری دوقطبی مربوط است. درواقع احتمال بروز اختلال دوقطبی به ارتباط بین ژنهای بسیاری مربوط است و دستورالعملی پیچیده دارد که ما هنوز برای درک آن در تلاش هستیم.
عوامل پیچیده هستند و در نتیجه تشخیص و زندگی با اختلال دوقطبی چالش برانگیز است. با این وجود، اختلال قابل کنترل است. داروهای خاصی مانند لیتیوم میتوانند با تثبیت موقعیت روانی فرد به او در مدیریت رفتار و افکار خطرناک کمک کنند.
اینگونه تثبیتکنندههای حالت روانی با کاهش فعالیتهای غیرطبیعی در مغز و درنتیجه تقویت پیوندهای عصبی قابل اعتماد کار میکنند. سایر داروهایی که برای این منظور استفاده میشوند ازجمله داروهای ضدروانپریشی، تاثیرات دوپامین را اصلاح میکنن. شوک الکتریکی نیز مانند یک تشنج بادقت کنترل شده در مغز عمل میکند، و گاهی به عنوان یک درمان فوری از آن استفاده میشود.
بعضی مبتلایان به اختلال دوقطبی درمان را پس میزنند چون میترسند احساساتشان کمرنگ شده و خلاقیتشان از بین برود. اما روانپزشکی مدرن دائماً در تلاش است تا از این مسئله جلوگیری کند. امروزه پزشکان، با بیماران بر اساس شرایطشان کار میکنند تا با ترکیب داروها و روشهای مختلف بیمار بتواند با استفاده از تمام ظرفیتهای خود زندگی کند.
ورای دارو و درمان، تغییرات کوچک هم میتواند به مبتلایان به اختلال دوقطبی کمک کند. ورزش مرتب و دائم، عادتهای خواب خوب، استفاده نکردن از مواد مخدر و الکل، و البته همدلی و همراهی خانواده و دوستان.
به یاد داشته باشید که اختلال دوقطبی یک بیماری است، نه گناه خود فرد، یا همه هویت او. با ترکیب کردن درمان دارویی از درون و همدلی و همراهی خانواده و دوستان از بیرون، و تلاش خود فرد مبتلا به اختلال دوقطبی برای یافتن تعادل در زندگی، میتوان آن را کنترل کرد.